بایگانی | آگوست, 2008

قبله دل

12 آگوست

دلم گواهی میدهد که می آید.

مفهومش چنان غامض و فربه است که بند دل می گسلد و هیبت ِغیبتش چنان تو را در برمیگیرد که ناخودآگاه می ترسی که مبادا نیاید اما با همه این اوصاف دلم گواهی میدهد که می آید.

گاه نبودن هزار ساله اش بهانه ای میگردد که نبینی او را و نشنوی صدایش را و باز تردیدی جانفرسا تو را فرا می گیرد که مبادا نیاید اما باز هم دلم گواهی میدهد که می آید .

بر لبش خال هاشمی و بر دستش ذوالفقار علی اما نه برای جنگ که برای مهربانی می آید . آری دلم گواهی میدهد که می آید.

به خدا نه برای جنگیدن که برای زنده کردن ِدوستی و مهربانی می آید.

و اما قبله نوشت ِپارینه که باز هم هوایش در دلم زنده شده :

«  باز هم شعری دیگر از نیمه شعبان و من وخلوت یار دیرین.هم او که از پس سالها همچنان زلیخا وار یوسف وجودت را به هزاران شوق در بر می گیرد.گمشده ای که شعر ناب بودنش قصه پر ابهام هزار ساله ماست.هم او که قبله قلبهای شیشه ای است دلهای بلورینی که در خلوت با او جلایی چون آّب و صفایی چون اشک می یابند.هم او که با عقل ظاهر به سخن نیاید بل به شعر درون و سوز وجود چونان پروانه بر گرد شمع وجودت می چرخد وتو گر در سویدای دل خویش او را بیابی حاجتی به استدلال عقل و نقل نداری.
و تو ای گمشده بی بدیل ما و تو ای سرانجام زیبای مرام و مسلک ما
تو را به هر چه زیبایی است می خوانم تو را به هرچه شعر ناب است می سرایم تو را به هرچه آهنگ خوش است می نوازم تو را به هر چه الماس خوش تراش قطره قطره از مینای دل می گریم .تو همان زخمه مضراب بر چنگ دلی تو همان سوز آواز بر صوت لبی.تو همان شور منی آه منی ستاره و ماه منی.
و هنوز نمی دانم چرا قلیلی قدرتمند ، تو را فقط متعلق به خود می دانند ؟ چرا به تو رنگ دنیا میدهند ؟ چرا تو را بر تخت سیاست می نشانند ؟ دستشان بریده باد آنها که تو را با دیگران نخواهند.
باورم این است تو فرا تر از دین و مذهبی . تو فراتر از سیاست و حکومتی . تو شعر وجود قلبهای عاشقی تو منتهای سخاوت پروردگاری و تو را تنها در قالب ِمرام و مسلک و قدرت نتوان نشاند و نیک می دانم تو را با شمشیر کاری نیست تو با مهر قلوب آدمیان تسخیر می کنی می دانم…….
پس ای قبله قلبهای شیشه ای و ای بهانه سرشک عاشقان پریشانمان مپسند……. »

یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجه.

یاعلی

یک دوست

امید